English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2582 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
real time U ساعتی در کامپیوترکه حاو ی زمان صحیح روز است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
time clock U ساعتی که زمان ورودوخروج کارمندان را ثبت میکند
clocks U ساعتی که برای نشان دادن زمان از اعداد استفاده میکند
clock U ساعتی که برای نشان دادن زمان از اعداد استفاده میکند
grammar U قوانین استفاده صحیح از زمان
grammars U قوانین استفاده صحیح از زمان
keep time <idiom> U زمان صحیح رانشان دادن
timing disc U علامت حک شده روی موتورپیستونی برای کمک به تعیین دقیق وضعیت زاویهای میل لنگ به منظور زمان بندی صحیح کارکرد موتور
file handing routine U قسمتی از یک برنامه کامپیوترکه داده را از یک فایل خوانده و در ان می نویسد
disaster dump U رونوشت از حافظه کامپیوترکه نتیجه اشتباه غیر قابل پوشش در برنامه است
computer nik U استفاده کننده علاقمند کامپیوترکه وقت زیادی را صرف کاربا کامپیوتر میکند
push down stack U مجموعهای از مکانهای حافظه یا ثباتهای کامپیوترکه لیستی از نوع push-down را اجرا می کنند
Hear hear! U صحیح است ! صحیح است ! درمقام تأیید وتصدیق )
horary U ساعتی
hourly U ساعتی
timing device U ساعتی
quotidian U 42 ساعتی
time U ساعتی
some two hours U یک دو ساعتی
circadian U 42 ساعتی
timed U ساعتی
times U ساعتی
binary coded decimal U سیستم کدگذاری در کامپیوترکه در ان همه ارقام دهدهی توسط گروه 4 تائی از 0 و 1ها نمایش داده میشود اعداد اعشاری با کد دودوئی
what time is it? U چه ساعتی است
what is the time? U چه ساعتی است
time bomb U بمب ساعتی
time bombs U بمب ساعتی
time lock U قفل ساعتی
time switches U کلید ساعتی
time switch U کلید ساعتی
automatic time switch U کلید ساعتی
hour angle U زاویه ساعتی
watch pocket U جیب ساعتی
hour circle U دایره ساعتی
wage compution day U دستمزد ساعتی
registers U ثبات آدرس کامپیوترکه به آدرس مرجع افزوده میشود تا محل دستیابی تامین شود
register U ثبات آدرس کامپیوترکه به آدرس مرجع افزوده میشود تا محل دستیابی تامین شود
registering U ثبات آدرس کامپیوترکه به آدرس مرجع افزوده میشود تا محل دستیابی تامین شود
rational number U عدد صحیح و یا خارج قسمت دو عدد صحیح
line haul U زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
refresh memory U واحد حافظه با سرعت بالابرای تولید مجدد تصویر ناحیهای از حافظه کامپیوترکه مقادیری را نگهداری میکند
local hour angle U زاویه ساعتی محلی
fresh breeze U بادی که ساعتی 23 کیلومتربوزد
time zones U منطقه ساعتی جهانی
sidereal hour angle U زاویه ساعتی نجومی
time zone U منطقه ساعتی جهانی
equinoctial colure U دایره ساعتی مرجع
hour angle U زاویه ساعتی خورشید
schedule of fires U برنامه ساعتی اتشها
watch pocket U جا ساعتی که به رختخواب اویزان کنند
What time do you get to work every day ? U روزها چه ساعتی سر کار می روی ؟
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
life is not worth an hour's p U ساعتی هم نمیتوان به زندگی اطمینان داشت
fresh gale U بادی که با سرعت ساعتی 93تا 64 میل بوزد
realtime U زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
circuits U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuit U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time U یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
rollover U صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
access time U کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM U فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
arrival U زمان حضور زمان رسیدن
arrivals U زمان حضور زمان رسیدن
presents U زمان حاضر زمان حال
present U زمان حاضر زمان حال
presenting U زمان حاضر زمان حال
response time U زمان جواب زمان پاسخگویی
presented U زمان حاضر زمان حال
seek time U زمان جستجو زمان طلب
read time U زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
greenwich hour angle U زاویه ساعتی بین نصف النهارسماوی گرینویچ و نصف النهار محل
tour of duty U زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
zone time U وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
time U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule U جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
timed U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
times U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
imprescriptible U وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
unemployment compensation U پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
equation of time U خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
execution U 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
correct <adj.> U صحیح
authentic U صحیح
accurate U صحیح
true <adj.> U صحیح
proper <adj.> U صحیح
well advised U صحیح
accurate [correct] <adj.> U صحیح
exact <adj.> U صحیح
correcting U صحیح
integer U صحیح
exact U صحیح
integral U صحیح
i see U ها! صحیح !
exacts U صحیح
exacted U صحیح
valid U صحیح
authentical U صحیح
integers U صحیح
good U صحیح
corrects U صحیح
correct U صحیح
simon pure U صحیح
right U صحیح
all right U صحیح
in order U صحیح
proper U صحیح
real <adj.> U صحیح
judiciously U صحیح
fea U صحیح
righted U صحیح
indecorous U نا صحیح
Quite [so] ! U صحیح!
righting U صحیح
loom time U مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
righting U به طور صحیح حق
up front <idiom> U روراست ،صحیح
genuine tradition U حدیث صحیح
A correct answer. U جواب صحیح
proper fraction U کسر صحیح
ok U صحیح است
righting U درست صحیح
righted U به طور صحیح حق
homozygote U صحیح النسب
whole numbers U عدد صحیح
spot-on U دقیقا صحیح
whole number U عدد صحیح
rightly U بطور صحیح
drill U روش صحیح
drilled U روش صحیح
drills U روش صحیح
right U درست صحیح
authentic document U سند صحیح
right U به طور صحیح حق
righted U درست صحیح
to be proper for U صحیح بودن
eugenic U صحیح النسب
true complement U مکمل صحیح
properly <adv.> U بصورت صحیح
justly <adv.> U بصورت صحیح
duly <adv.> U بصورت صحیح
neatly <adv.> U بطور صحیح
tidily <adv.> U بطور صحیح
orderly <adv.> U بطور صحیح
correctly <adv.> U بصورت صحیح
aright <adv.> U بصورت صحیح
rightly <adv.> U بطور صحیح
rightfully <adv.> U بطور صحیح
properly <adv.> U بطور صحیح
justly <adv.> U بطور صحیح
duly <adv.> U بطور صحیح
rightfully <adv.> U بصورت صحیح
safe and sound U صحیح وتندرست
incorrupt U صحیح و بی عیب
affirmative U صحیح است
that is right U صحیح است
indue order U به ترتیب صحیح
integer number U عدد صحیح
considered U با اندیشه صحیح
integer variable U متغیر صحیح
integral number U عدد صحیح
the ticket U کار صحیح
rightly <adv.> U بصورت صحیح
correctly <adv.> U بطور صحیح
integer U عدد صحیح
exacts U صحیح عین
roundest U عدد صحیح
round U عدد صحیح
exacted U صحیح عین
exact U صحیح عین
right you are U صحیح است
integers U عدد صحیح
aright <adv.> U بطور صحیح
valid transaction U معامله صحیح
neatly <adv.> U بصورت صحیح
true U خالصانه صحیح
truer U خالصانه صحیح
truest U خالصانه صحیح
okay U صحیح است
tidily <adv.> U بصورت صحیح
orderly <adv.> U بصورت صحیح
valid contract U عقد صحیح
synchronous U فناوری حافظه سریع جدید که قط عات حافظه آن با همان سیگنال ساعتی کار می کنند که پردازنده اصلی , بنابراین همان هستند
due process of the law U تشریفات صحیح قانونی
counting numbers U اعدد صحیح [ریاضی]
impolitic U مخالف رویه صحیح
whole number U عدد صحیح [ریاضی]
levelheaded U دارای قضاوت صحیح
to do right U کار صحیح کردن
systemoless U فاقد سیستم صحیح
integer programming U برنامه سازی صحیح
integer U عدد صحیح [ریاضی]
positive integer U عدد صحیح مثبت
whole numbers U اعدد صحیح [ریاضی]
compos mentis U دارای مشاعر صحیح
rightly <adv.> U بطور درست و صحیح
Recent search history Forum search
2مهرآسا
2مهرآسا
1time is prceious it has great
2municipal personel OR municipality personel?
3service times
3service times
3service times
2از ظاهر کسی یا چیزی نمیشه به باطنش پی پرد
1primatology
1Newton's Original Experiment to test the Universality of Gravity (1680's) a) Used a large (normal) pendulum with different substances as the weight. b) If the E.P. is correct, then the period of oscil
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com